سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زبان درنده‏اى است ، اگر واگذارندش بگزد . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 102 اردیبهشت 14 , ساعت 2:7 عصر

چهاردهم ثور، در تقویم حماسه و جهاد یاد آور غروب غمناک چشمان پر فروغ آفتابی است که در تاریک ترین عصر یأس، پرتو امید می‌افشاند. در چهاردهم ثور 1365 پرچمدار بزرگ مقاوت و انقلاب بزرگ جهانی اسلام، مجاهد دلسوخته، اندیشمند فرهیخته، عالم ربانی حجة الاسلام والمسلمین الحاج سید صفدر علی احسانی، در گلران هرات زمزم شهادت را سرکشید. شهید احسانی قلب تپنده‌ای جهاد و مقاومت، آفتاب امید در دل امت و بازوی توانمند انقلاب بین الملل اسلامی بود.  

 

      شهید احسانی همه چیزش خدایی بود و همه چیز را برای خدا می‌خواست و در تمام صحنه های مبارزه و زندگی پر افتخار او، حضور خدارا می‌توان تماشا کرد. او با اندیشه‌ای خدایی، اخلاص و تلاشهای فوق العاده اش در راه خدا، محبوب ترین شخصیت سیاسی_ جهادی شهیدی‌است که همه مجاهد مردان به او عشق می‌ورزند و چنین است که همسنگر دیرینه و وفا دار شهید احسانی، استاد اخلاقی در خاطره اش می‌نویسد:‌«شهید حجة الاسلام والمسلمین حاج آقای احسانی در تشکیل(سازمان) نهضت اسلامی همه چیز بود. هم مسؤل بود، هم مدیر بود و هم سرباز مجاهد...»

 

     این کلام، بغض ها را در گلو می‌شکند و اشک را به ماتم بزرگ فقدان غمناک چنین انسانهای وارسته‌‌ای به مهمانی می‌خواند...!

 

     در این مجال برآنیم که گزیده زیستنامه شهید احسانی را بنگاریم.

 

ولادت و زادگاه:

 

در خانواده‌ سیادت، معنویت و روحانیت در سال 1328ش. کودکی خوش سیما و نورانی متولد شد که مرحوم آخوند سید محمد اکبر(پدر شهید) به عشق مولایش، اسم مبارکش را سید صفدر علی گذاشت.

 

       شهید بزرگ احسانی، از میان قله های مرد خیز(جاغوری)- منطقه المیتو- قد بر افراشت. قله های پر غروری که مردان بزرگ و آسمانی چون آیت الله علامه مدرس افغانی، آیت الله وحیدی، روحانی مبارز و آگاه شهید شریفی(وکیل مردم جاغوری در ولسی جرگه)، جنرال موسی هزاره(رئیس ارتش پاکستان) و... را به دامن پرمهر خویش پرورش داد.

 

دوران تحصیل:

 

ایشان در دامان خانواده روحانی چشم به جهان گشود و با جهان بینی الهی پرورش یافت و با ذوق و علاقه فراوانی که به علوم دینی داشت در زادگاهش نزد حاج شیخ محقق به تحصیل علوم دینی آغاز کرد. و مدت دوسال در حوزه علمیه مالستان نزد حاج شیخ یوسف عارفی مشفول تحصیل بود و آنگاه خدمت آیت الله وحیدی وشهید شریفی در مدرسه ‹شریفی› به تلمذپرداخت. پس ازمدتی زلال زمزم معنویت وجذبه علمی حوزه علمیه نجف اشرف اورا به سوی خویش کشانید ودر سال 1348عازم نجف اشرف گردید واز محضر بزرگان واعاظم علمی نجف بهره گرفت وبه مطالعات جنبی ومسایل سیاسی روز، جریانهای انقلابی مبادرت ورزید که درنتیجه توسط عمال حزب بعث درسال1354از عراق اخراج گردید وشهید، درحوزه علمیه قم اقامت گزید ودرکانون انقلابی انجا مشغول تحصیل گردید واز حضور اساتید بزرگ حوزه استفاده می‌برد و دوره فن خطابه را در حضور حضرت آیت الله مکارم شیرازی در دارالتبلیغ به پایان برد.او سطوح عالیه دروس حوزه را به اتمام رسانده ومشغول خارج فقه واصول بود.

 

ویژگی های اخلاقی:

 

شهید احسانی همیشه چهره متبسم داشت، لبخند شرین وملیح اورا همگان به یاد دارند که درهرملاقاتی هدیه می‌کرد وهرکسی را دراولین برخورد، مجذوب اخلاق پسندیده خویش می‌کرد. گذشت، حوصله مندی، صبر واستقامت دربرابر مشکلات از خصوصیات بارز اخلاقی او بود. هر کسی باهر پنداری نسبت به وی بدی می‌کرد، او دراولین فرصت با نیکی متوجه اشتباهش می‌کرد. حس همدردی با هم نوعان، متانت دربرخورد وشیرینی گفتار، رعایت منش اسلامی در کردار وبنیش الهی در اندیشه، پاکی طینت، ظاهر بی آلایش، ساده پوشی وساده زیستی با سرشت او عجین گشته بود. درپرتو اندیشه الهی و زی حوزوی او مدارج عالیه اخلاق عملی را پیموده بود، او عالم ربانی  وانقلابی به تمام معنا بود.درتمام دوران تحصیل ومبارزه لغزشی ازخط اندیشه واخلاق اسلامی از او دیده نشده است. او وارسته، مهذب وپارسای حقیقی بود که هیچ گاه درپی کسب شهرت ومقام نبود ومنافع شخصی وحزبی را برمصالح مردم، مکتب وانقلاب مقدم نمی‌داشت. او در کوران مبارزه یک گام از اندشه ناب واخلاق اسلامی به دور نگشت فضایل اخلاقی او بیش ازآن است که قلم بتواند به تصویر کشد، ودریک کلام می‌توان گفت: او صحیفه کامل ومتعالی مکارم اخلاقی وتجسم عینی یک انسان کامل بود.

 

دوران مبارزه:

 

تبلور واقعی شخصیت بزرگ شهید احسانی را دربرگهای زرین جهاد ومبارزه می‌توان تماشا کرد، او با باور بالغ واندیشه ظهور یافته واراده پایدار دراولین سالهای طلبگی، با گام استوار در راه دفاع ازکیان اسلام قدم برداشت، درسال 1347ش. درانتخابات وکلای مجلس ملی از کاندیداتوری روحانیت حمایت کرد وتلاش فراوان نمود که تا یک قدمی مرگ جلو رفت واین کار او خشم خوانین جاغوری را برانگیخت وپسر شریف خان پیلوت اورا با تفنگچه(کلت) تهدید به مرگ کرد اما دراراده او خللی وارد نگشت.

 

شهید، با بینش الهی وشورآمیخته با عشق به مکتب اسلام که در سر داشت وبا ورود به کانون علمی ومعنوی نجف اشرف به مطالعه دقیق جنبشهای اسلامی پرداخت وجذب مدار روحانی انقلاب اسلامی گردید که فعالیتهای انقلابی او وارد مرحله تازه‌ای گشت‌.

 

شهید احسانی، بعد ازاخراج ازعراق در حوزه علمیه قم رحل اقامت گزید وفعالیهای انقلابی اش را دوباره آْغاز کرد.شهید احسانی با آگاهی که ازاندیشه سیاسی اسلام داشت وتجربه دوران مبارزه تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران وآغاز جهاد درافغانستان ازاو مرد مبارز نستوه، اندیشمند وسیاستمدار فرهیخته‌ای ساخته بود. با آغاز جهاد وتشکیل«حزب نهضت اسلامی افغانستان» فعالیتهای انقلابی اش را در جهت مقاومت اسلامی کشورش متمرکز کرد.

 

شهید، ازاستوانه ها اصلی جهاد وعضو شورای مرکزی نهضت اسلامی بود او قلب تپنده‌ای نهضت وجهاد بود که گامهای استوارش نوید پیروزی ومرگ سرخش حرکت آفرین بود.

 

او برای شناساندن چهره جهاد در راه اندازی مظاهره مردم مهاجر در شهرهای مختلف ایران به تبیین چهره جهاد مردمش می پرداخت. فعالتهای انقلابی شهید احسانی را درچند پاراگراف جداگانه مرور می کنیم:

 

الف: جهاد.

 

شهید احسانی، مسئول کل کمیته نظامی و نیروهای مسلح نهضت اسلامی بود و برای تدارک امور جهاد شبانه روز تلاش می‌نمود. تهیه ابزار و ادوات جنگی، تأمین و اکمال جبهه ها، اعزام نیروهای تازه نفس به جبه ها، آموزش نظامی نیروها و تربیت کادرهای مکتبی و نظامی از فعالیتهای جهادی او بود. شهید احسانی، در قلب همه مهاجران و مجاهدان عزیز بود، وقتی او برای اعزام نیرو به جبهه حرکت می‌کرد مهاجران دلسوخته سراز پا نمی‌شناخته آماده می‌شدند و در سخت ترین شرایط به جبهه ها اعزام می‌شدند. اعزام چندین کاروان به جبهه های هرات و همچنین فراهم کردن و اعزام کاروانهای بزرگی از مهاجرین در سرمای سخت زمستان از مسیر هرات تا مناطق مرکزی با پای پیاده که در آخرین کاروان خود نیز پیشاپیش قافله جهاد در حرکت بود. و در منطقه«جنگل گز» گلران هرات در حین انتقال نیروها و امکانات از رودخانه هریرود با حملات سنگین هاوان(خمپاره) نیروهای اشغالگر و دولت کمونیستی به فیض عظیم شهادت نایل گشت.

 

ب: خدمات فرهنگی

 

شهید احسانی، به جهاد و مقاومت به دیده یک انقلاب فکری و فرهنگی می‌نگریست و برای تحقق این آرمان مقدس به کارهای زیربنایی فرهنگی می‌اندیشید و همت ویژه گماشته بود. او به نسل انقلاب چشم امید دوخته بود و برای تربیت کادرهای انقلابی و مذهبی آینده جامعه می‌اندیشید. در سالهای اول جهاد و انقلاب که بعض گروههای جهادی درگیر جنگهای داخلی بود، شهید احسانی و همفکرانش در ساحه نفوذ نهضت اسلامی، به تأسیس مکاتب کلاسیک، و مدارس علمیه و کتابخانه ها اقدام نمود. او در امر تأسیس مکاتب کلاسیک در سالهای 61-1360، تهیه کتابهای درسی، کتابخانه ها و استخدام معلمین زحمتهای فراوان کشید.

 

در کل دوازده باب مکتب صنفی(ابتدایی، متوسطه و لیسه)، کتابخانه و مدارس علمیه(دینی) متعدد در مناطق تحت کنترل نهضت اسلامی تأسیس شد که در نتیجه همین تلاشها عده زیادی از جوانان از نعمت سواد بهره مند شدند.                           

 

روحش شاد و یادش گرامی باد.

 

برگرفته از وبلاگ سیدمیرزاحسین احسانی

 

 


سه شنبه 101 اردیبهشت 13 , ساعت 11:46 صبح

امام خمینی رحمه الله علیه 

این وصیت نامه ها انسان را می لرزاند و بیدار می کند


جمعه 96 بهمن 13 , ساعت 11:50 عصر


دوشنبه 93 اردیبهشت 15 , ساعت 5:46 عصر

 

یکی از ارزشمند ترین و متعالی ترین صفات و ویژگی های اخلاقی , ایثار و از خود گذشتگی است. در تاریخ بشری افراد زیادی بوده اند که با از خود گذشتگی در جهت اهداف عالیه الهی و انسانی , نام خود را در دفتر تاریخ جاودانه ساخته اند و در این راستا حماسه هایی نیز آفریده اند. اگر جبهه کفر و باطل نتوانسته بر کل بشریت سلطه پیدا کند و اگر زشتی و ها و پلشتی ها نتوانسته کل تاریخ جامعه بشری را سیاه و آلوده کند , بخاطر فدا کاری ها و از خود گذشتگی های ایثار گرانی بوده است که خود را در راه گسترش ارزشهای انسانی و حاکمیت فضایل اخلاقی فدا کرده  و در این راه از جان و مال و آبرو و تمام هستی خود مایه گذاشته اند.

شهید احسانی یکی از این افراد بود که فداکاری و از خود گذشتگی برای اهداف متعالیه الهی و انسانی ، در صفحات زندگی درخشانش موج می زد و صفت  ایثار در وجودش ملکه شده بود. این مقاله در پی کاوش این ویژگی ممتاز در زندگی شهید احسانی است که با بذل جانش در جهت مبارزه با کفر و تجاوز و حاکمیت اسلام اصیل در کشور مسلمان افغانستان , اسم خود را در کتاب ایثار گران تاریخ به ثبت رساند.

انواع ایثار

ایثار انواع و اقسامی دارد. به طور کلی ایثار را می توان به چهار قسم تقسیم کرد :

1.ایثار جانی : فدا کردن جان در راه اهداف عالیه الهی و انسانی و مقدم داشتن آرمان و فرامین الهی بر جان خویش ، چیزی است که انسان های پاک باخته از جان و دل به استقبال آن می روند. وقتی صفحات تاریخ را ورق می زنیم می بینیم افراد زیادی بوده اند که با بذل جان و فدا کردن زندگی خود ، در جهت کسب رضای خدا و حاکم نمودن ارزشهای الهی و انسانی گام برداشته اند. برخی افراد نیز بوده اند که برای نجات جان انسان های دیگر ، جان عزیز خود را فدا کرده اند. این افراد کسانی بوده اند که صفت و کمال ایثار در وجود شان به تمام و کمال حک شده بوده است. ایثار جانی بالا ترین نوع ایثار است ؛ چرا که در نزد هیچ انسانی ، ارزشمند تر و دوست داشتنی تر از جان انسان وجود ندارد.

2. ایثار مالی : گروه دیگری هستند که از مال خود می گذرند. کسانی که از مال اضافی خود به دیگران می بخشند ، احسان و نیکویی می کنند ؛ اما کسانی که با وجود نیاز به مالی ، آن را به دیگری می بخشند ، ایثار می کنند. بیشتر ایثارگری هایی که در روایات به عنوان ایثار ، ثبت شده ، ایثار مالی است.

3. ایثار عرضی و اعتباری : ایثار تنها در فداکاری جانی و مالی خلاصه نمی شود. مایه گذاشتن از آبرو و اعتبار خود برای خدمت به اسلام و خدمت به مسلمانان گاهی از ایثار مالی و جانی نیز بزرگتر و ارزشمند تر است. بسیاری ممکن است از جان و مال خود بگذرند تا اعتبار و آبرو بدست بیاورند. اگر کسی در راه اسلام ، دین و خدمت به خلق از اعتبار و آبروی خود بگذرد ، چه بسا نزد خداوند از اجر و قرب بیشتری برخوردار باشد.

4. ایثار وقت : می گویند : " وقت طلا است" . اگر کسی این طلای با ارزش را بجای استفاده شخصی در خدمت خدا و خلق خدا قرار دهد و دیگران را بر خود مقدم کند ، در واقع ایثارگری و از خود گذشتگی کرده است.

ایثار در زندگی شهید احسانی

شهید عزیز سید صفدر علی احسانی با تأسی از اجداد خود واهل بیت     D    ایثار را سرلوحه زندگی خود قرار داده بود و از کسانی بود که از خودگذشتگی و ایثار در زندگی او موج می زد. وی بخاطر همین روحیه از خود گذشتگی ، از پذیرش مسؤولیت هرچند دشوار ، گریزان نبود و از میان مسؤولیت ها دشوار ترین آن ها را بر می گزید و مسؤولیت های آسان را به دیگران واگذار می کرد.[1]شهید احسانی در راه حاکمیت اسلام و بر اندازی حاکمان جور دوبار در عراق و ایران به زندان رفت.[2]

خانواده ، فامیل ، دوستان ، رفیقان و همرزمان شهید احسانی خاطرات زیادی از ایثارگری ها و از خود گذشتگی های این شهید عزیز به یاد دارند.

یکی از بستگان شهید احسانی ، نقل می کند: شهید احسانی در نوجوانی هر زمان احساس می کرد ، کسی به کمک نیاز دارد ، بدون درخواست طرف به یاری او می رفت. آن شخص نقل می کند: روزی شهید احسانی با "پشتره"(پشته علف) به خانه آمد. در این هنگام مشاهده کرد ، زنی روی زمین، علف درو کرده و داخل پارچه ای که در محل به آن"سری" گفته می شود ، بسته است ؛ اما کسی نیست آن را روی سرش بگذارد. شهید احسانی با همه خستگی ، رفت تا به آن زن کمک کند.

 استاد صادقی غزنوی که از دوستان دوران طلبگی شهید احسانی است ، از روحیه ایثارگری شهید احسانی اینگونه یاد می کند :

"ایشان بسیار خوش برخورد ، صادق ،‌متواضع و فروتن بود. این خوی نیک موجب شده بود که همه طلاب او را دوست بدارند. در کارهای اندوالی و مدرسه سخت ترین و بیشترین وظیفه را انجام می داد ، صداقت و اخلاص کم نظیر داشت و دارای صراحت لهجه بود ، هرچه در دل داشت بدون ملاحظه می گفت"[3]

مهاجران افغانی  آن سالهایی را که شهید احسانی مسئولیت دفتر نهضت اسلامی را در تهران به عهده داشت، به خوبی به یاد دارند. شهید احسانی برای خدمت به مهاجران و رفع مشکلات آنان سر از پا نمی شناخت. در آن سال ها کمیته انقلاب اسلامی و پلیس جمهوری اسلامی ایران، مهاجران و کارگران افغانی را به دلیل نداشتن مدرک، از سطح شهر و سرکار شان ، دستگیر و رد مرز می کردند. این کار البته هنوز ادامه دارد ؛ اما یک تفاوت میان این سال ها و آن زمان وجود دارد و آن این که در آن سال ها مسئولان احزاب جهادی می توانستند ، مهاجران گرفتار شده را به نحوی آزاد کنند. شهید احسانی تا آن جا که در توانش بود ، برای آزادی مهاجران گرفتار شده تلاش می کرد و در این راستا از هیچ کوششی دریغ نمی کرد. بخاطر تلاش های مخلصانه شهید احسانی برای رفع گرفتاری مهاجران افغانی و نیز برخورد های اسلامی و انسانی او با مردم بود که وی نزد مهاجران ، محبوبیت بخصوصی داشت. شهید احسانی برای رفع گرفتاری مردم مهاجر به سادگی از آبروی خود مایه می گذاشت و وقت خود را در راه خدمت به ایشان قرار می داد.

یکی دیگر از بستگان شهید احسانی نقل می کرد: روزی شهید احسانی خسته به دفتر آمد. خادم دفتر تازه چایی جلو احسانی گذاشته بود که شخصی خبر داد ، پلیس جمهوری اسلامی یا کمیته انقلاب ، یکی از مهاجران را دستگیر کرده است. شهید احسانی علیرغم خستگی خود ، به راننده دفتر دستور داد سریع ماشین را روشن کند ، و آنگاه بدون آن که آن چایی را بنوشد ، به راه افتاد.

این روحیه در شهید احسانی چنان نفوذ یافته بود که ملکه وجودش شده بود. به همین جهت هرجا می رفت، حتی از خدمات کوچک نسبت به همنوعان دریغ نمی کرد و القاب و عناوین نمی توانست سد راه او در خدمت به خلق الله شود. یکی از مهاجران گفته است :

"در دهه محرم آخرین سال عمر شهید احسانی ،‌از او دعوت نمودی تا در میان مهاجران افغانستانی مقیم قزوین به سخنرانی و اجرای مراسم بپردازد. او پذیرفت و آن دهه محرم را به دلیل اخلاق پیامبرگونه او اصلا فراموش نمی کنم. در آن دهه او بدون استثنا غذای ظهر ما را آماده می کرد و کمترین تکبر ،‌گروه گرایی را در او ندیدیم"[4]

اگر به جای شهید احسانی ، کسی دیگر می بود و با وجود اینکه روحانی ذاکر است و از اعضای بلند پایه و مسؤول دفتر یکی از احزاب و سازمان های جهادی مطرح در منطقه است ، این کارها را کسر شأن خود می دانست و هرگز به آن تن نمی داد ؛ اما شهید احسانی که ایثار و از خود گذشتگی در وجودش نهادینه شده بود، از این القاب و عناوین به راحتی عبور می کرد و به خدمتگزاری مردم مشغول می شد.

شهید احسانی در زمان مبارزه علیه اشغالگران ، دو بار در میان راه تصادف کرده مجروح شدند. یکبار آن شهید عزیز همراه با یکی از همرزمانش در مسیر تایباد مشهد تصادف می کند و به بیمارستان منتقل می شوند. هیچکس از افراد فامیل و دوستان و آشنایان یا اعضای سازمان نهضت اسلامی از این ماجرا مطلع نمی شود. بعد از چند روز بستری شدن در بیمارستان ، شهید احسانی خود، با بدن مجروح و دستان آویزان به گردن ، همرزم خود را از آن جا به قم منتقل می کند.[5]

لحظه شهادت شهید احسانی ، یکی از نمونه های عینی ای است که نشان می دهد ، صفت ایثار در وجود شهید احسانی نهادینه شده بود. شهید احسانی تعداد زیادی از مهاجران را جذب کرده و همراه با سلاح هایی که از جمهوری اسلامی ایران آورده بود ، می خواست از طریق هرات ، به مناطق مرکزی اعزام کند. اشغالگران شوروی و نیروهای دولت کمونیستی به واسطه جاسوسان خود از محل مجاهدان خبر یافته و آن ها را با توپ هاوان ، زیر رگبار گرفته بود. زمانی که شهید احسانی می بیند نیروهایش زیر آتش گلوله های توپ قرار گرفته است ، بدون آن که در فکر نجات خود باشد ، با بلند گوی دستی نیروهای خود را به پرود و خوابیدن روی زمین دستور می دهد که در همین زمان مورد اصابت ترکش های توپ قرار گرفته و به شدت مجروح می شود. شهید احسانی در این زمان بدون آن که به غریزه خود مبنی بر نجات جان گوش دهد ، یا به عرف معمول فرماندهان که زندگی و حیات فرمانده را مهم تر از زندگی سربازان عادی می داند ، عمل کند ، تلاش می کند ، جان مجاهدان زیر دست خود را با به خطر انداختن جان خود نجات دهد.

سرانجام شهید احسانی ، ارزشمند ترین سرمایه خود را که زندگی و جان عزیزش بود ، در راه اعتلای اسلام و آزادی میهن عزیز از زیر چکمه های ارتش سرخ شوروی و مزدوران کمونیستی آن ، فدا کرد و با ایثار جانش آخرین برگ از ایثار گری های خود را رقم زد تا باشد که الگوی عصر خود و اعصار و نسل های بعد باشد.

 



[1]  . بیوگرافی شهید احسانی و همرزمان ، ص14

[2]   . همان

[3]  . عبد المجید ناصری ، شهدای روحانیت جاغوری ، ص80

[4]   . عبد المجید ناصری داوودی ، شهدای روحانیت جاغوری ، پاورقی صفحه 85

[5]   . ویژه نامه شهید احسانی و همرزمان ،


جمعه 92 اردیبهشت 13 , ساعت 10:30 صبح

 

شهید احسانی در تظاهراتی علیه اشغالگران شوروی

شهید احسانی در تظاهراتی که علیه  اشغالگران شوروی برگزار شده بود ، دیده می شود


   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ